خدا اگر تو بودی همهی فصلها بهار بود از درختهای سیب شراب انگور میچکید و گیلاسها یکی در میان، انار شکوفه میدادند؛ از پیامبران اگر یکی زن بود تو بودی بی, ...ادامه مطلب
یکشنبه 22 مردادماه سال 1396 ساعت 05:53 ب.ظ می توانستم گنجشک کوچکی باشم از دست های هر کسی دانه بخورم پشت هر پنجره ای بنشینم و روی هر درختی لانه کنم ... می توانستم تنهایی ام را از تنم در بیاورم زیبایی ام را بپوشم خانه ای داشته باشم ... می توانستم به شاخه ای بیاندیشم به چراغی دل ببندم و ستاره ای را,بودی,آمدی ...ادامه مطلب
محبوبم امروز که در آغوشم بودی چیزی به پنج گانه ی حواسم افزودی چیزی به رایحه ی گل ها به طعم های جهان به فصل ها ساعت ها و برای شادی تعریف تازه ای ساختی! دست هایم پیچکند حالا شانه هایم آبشاری برای فرود نجابت و سینه ام تختی برای پادشاهیِ "زیبایی" رد موهایت را که گرفتم... به مزرعه ای پر از محصول رسیدم رد چشم هایت را که گرفتم... دو یاقوت سیاه بودند پشت شیشه, ...ادامه مطلب
ما دو پیراهن بودیمبر یک بند...یکی را باد برد،دیگری راباران هر روز خیس می کند..."رویا شاه حسین زاده", ...ادامه مطلب