کوچه باغ شعر

چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 04:38 ب.ظ دوستم نداری و زیباتر می شوم چون بوته ای وحشی در انتهای باغ ...   دوستم نداری و همین بهار از تمام شاخه های درهمم گل های هزار رنگ می روید!   یک روز جنگل می شوم جنگلی گریان زیبا و مه آلود شبیه رویاهایت تا تو بیایی در من زندگی کنی! ...   "مهسا چراغعلی"   از کتاب: جنگل گریان (0 لایک) ,دوستم,نداری,زیباتر ...ادامه مطلب

شنبه 3 تیر‌ماه سال 1396 ساعت 09:41 ب.ظ دوستم داشته باش  و هر بار به اسم کوچکم صدا بزن مرا  "حواصیل"  بخوان پرنده ای که بارها از کوچ جامانده ...! یا  "رضاییه" دریاچه ای که هر روز دلش بیشتر شور میزند ... تک "درخت سپیدار" باغچه ی پدربزرگ آخرین "فشنگ" سرباز خسته از جنگ یا تکه "ابری" سیاه که لک کرده د, ...ادامه مطلب

یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 09:58 ب.ظ بپرس چند تا دوستم داری تا مثل بچه ها انگشت هایم را نگاه کنم، یکی؟ دو تا؟ چشم هایت که برق زد با ترس سه تا انگشت را نگاه می کنم! لبخند که زدی انگشت هایم را توی هم، هم می زنم و می گویم چشم هایت را ببند و از وسط این ها خودت بردار هر چه برداشتی همانقدر دوستت, ...ادامه مطلب