سهشنبه 4 دیماه سال 1397 ساعت 01:53 ب.ظ امروز و به حالی و است ز سودا و دل من ترسم نکشد بیتو به فردا دل من. " خاقانی و" برگرفته از کانال @baran_e_del (0 لایک) , ...ادامه مطلب
همین که مرا می فهمی وُ اجازه می دهی قلبم بر گودی دستت آرام بگیرد، خوب است. همین که هر از گاهی شانه هایم را به دستانِ نخیِ بادبادکهای بهار می سپاری، خوب است. همین که می گویی "می روم" وُ شبیهِ آمدنت قدم بر می داری، خوب است. همین روزگاری که تو در حاشیه اش، پرُ رنگتر از متنِ زندگی هستی، خوب است. همین که تو انسانی وُ من شبیهِ تو تنها می شوم، مثالِ تو می گریم وُ نزدیکِ تو می خندم، خوب است. همین، همین های کوچکی که جدی تر از اخبار مهمِ روز است، برای دلهُرهی آینه و فردای من، خوب است. "سیدمحمد مرکبیان"--------------------------------,همین,مرا,فهمی,خوب,است ...ادامه مطلب
چهارشنبه 25 مردادماه سال 1396 ساعت 07:51 ق.ظ دهانم پیله ی پروانه هاست این حرف های ناگفته این سکوت طولانی یک روز شعر بلندی خواهد شد عشق من! با انگشت هایم به تو فکر می کنم و این خطوط، آغوشند... پشت این جمله ها زنی پنهان شده است که اگر صدایی داشت حرفی نمی زد چیزی نمی نوشت تنها بلند بلند آواز دوستت دارم سر می داد! "مهسا چراغعلی" از کتاب: جنگل گریان (3 لایک) ,دهانم,پیله,پروانه,هاست ...ادامه مطلب
چهارشنبه 14 تیرماه سال 1396 ساعت 08:02 ق.ظ تا بر لب تو زمزمه ی عاشقانه هاستبا من هوای غرق شدن در ترانه هاستعاشق شدن چه حال غریبی ست،خوب من!لرزیدنِ نگاه و دل و دست و شانه هاست! " یدالله گودرزی" منبع: http://hamghafiebabaran.ir/ + با تشکر از خانم صندوقی برای ارسال شعر (1 لایک) , ...ادامه مطلب
یکشنبه 28 خردادماه سال 1396 ساعت 10:31 ب.ظ تو را خواستن چشم می خواهد، دارم لب می خواهد، دارم دست می خواهد، دارم پا هم می خواهد، که دارم! تو را خواستن بوسیدن می خواهد، بلدم! آغوش گرفتن می خواهد، بلدم! عاشقی هم می خواهد، که بلدم! خودت نگاهم کن که نخواستنت شجاعت خواست، نداشتم منطق خواست، نداشتم عقل, ...ادامه مطلب
یکشنبه 28 خردادماه سال 1396 ساعت 10:53 ب.ظ داشتم کف دستهایم را روی تخت می کشیدم گفت چکار می کنی؟! گفتم یک بوسه ی داغ دیشب همین ساعتها از رو لب هایمان سر خورد و افتاد همین جاها! دنبالش می گردم با مهربانی و شیطنت نگاهم کرد و گفت صبح پیدایش کردم، اینجاست، بیا برش دار! چشم هایش را بست، عطر موهایش را, ...ادامه مطلب
سهشنبه 9 خردادماه سال 1396 ساعت 08:39 ق.ظ کائنات وجودی واحد است. همه کس و همه چیز با نخی نامرئی به هم بسته اند. مبادا آه کسی را در آوری، مبادا دیگری را مخصوصاً اگر از تو ضعیف تر باشد بیازاری. فراموش نکن اندوه آدمی در آن سر دنیا ممکن است همه انسان ها را اندوهگین کند و شادمانی یک تن همه را شاد کن, ...ادامه مطلب
دیده را فایده آن استکه دلبر بیندور نبیندچه بود فایده بینایی را."سعدی", ...ادامه مطلب
بامدادان بر جایگاهی سنگی می نشینم و برایت نامه های عاشقانه می نویسم با قلمی از پَر جغد که آن را در دواتی در دوردست فرو می برم دواتی ملقب به دریا دستم را برای دست دادن با تو دراز می کنم اما تو ساحل دیگر دریایی، در آفریقا، گرمای دستت را احساس می کنم در حالی که انگشتان مرا در خود گرفته است.., ...ادامه مطلب
عشق آزمونی روحی است. ربطی به جنسیت ندارد و با کالبدها بیگانه است. عشق با درونی ترین کانون وجود سرو کار دارد. اما تو هنوز حتی به معبد خود قدم نگذاشته ای، ابدا نمی دانی که کیستی و با اینحال در پی آنی که چگونه عشق بورزی. نخست خود باش، خود را بشناس و دل خوش دار که عشق را پاداش خواهی گرفت. , ...ادامه مطلب
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری دانی که رسیدن هنر گام زمان است تو رهرو دیرینه سرمنزل عشقی بنگر که زخون تو به هر گام نشان است آبی که برآسود زمینش بخورد زود دریا شود آن رود که پیوسته روان است باشد که یکی هم به نشانی بنشیند بس تیر که در چله این کهنه کمان است از روی تو دل کندنم آموخت زمانه این دیده از آن روست که خونابه فشان است دردا و دریغا که در این بازی خونین بازیچه ایام دل آدمیان است دل برگذر قافله لاله و گل داشت این دشت که پامال سواران خزان است روزی که بجنبد نفس باد بهاری بینی که گل و سبزه کران تا به کران است ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی دردی ست درین سینه که همزاد جهان است از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند یارب چه قدر فاصله دست و زبان است خون می چکد از دیده در این کنج صبوری این صبر که من می کنم افشردن جان است از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود گنجی ست که اندر قدم راهروان است. ", ...ادامه مطلب
گستردگی سینه ات آفاق فلق هاست مرغیست لبم، پر زده اکنون به هوایش آغوش تو ای دوست دَرِ باغ بهشت است یک شب بدرآی از خود و بر من بگشایش. "حسین منزوی" , ...ادامه مطلب
کاش بدانی دوست داشتنت خورشید نیست، که لحظه ای بیاید و لحظه ای برود؛ ماه نیست، که یک شب باشد و یک شب نباشد؛ ستاره نیست، که شبی پر شور باشد و شبی کم فروغ؛ باران نیست، که گاه شدت گیرد و گاه نم نم ببارد مثل نفس می ماند همیشه با من است. "محمد کریم درودگر" ,دوست داشتنت,دوست داشتنت را دوست دارم,دوست داشتنت زیباست ...ادامه مطلب