بیا که با سر زلف تو کارها دارم - انوری

ساخت وبلاگ

بیا که با سر زلف تو کارها دارم

ز عشق روی تو در سر خمارها دارم

 

بیا که چون تو بیایی به وقت دیدن تو

ز دیدگان قدمت را نثارها دارم

"انوری"

متن کامل شعر در ادامه مطلب

  

بیا که با سر زلف تو کارها دارم

ز عشق روی تو در سر خمارها دارم

 

بیا که چون تو بیایی به وقت دیدن تو

ز دیدگان قدمت را نثارها دارم

 

بیا که بی‌رخ گلرنگ و زلف گل بویت

شکسته در دل و در دیده خارها دارم

 

بیا که در پس زانو ز چند روز فراق

هزار ساله فزون انتظارها دارم

 

چو آمدی مرو از نزد من که در همه عمر

به بوسه با لب لعلت شمارها دارم

 

نه جور بخت من و روزگار محنت تو

ذخیره‌های بسی روزگارها دارم

 

مرا ز یاد مبر آن مبین که در رخ و چشم

ز گوش و گردن تو یادگارها دارم

 

خطاست اینکه همی گویم این طمع نکنم

که دست‌برد طمع چند بارها دارم

 

قرارهای مرا با تو رنگ و بویی نیست

که با زمانهٔ اینها قرارها دارم

 

زکار خویش تعجب همی کنم یارب

چو ناردان فروبسته کارها دارم.

 

"انوری"

 

برگرفته از کانال

@baran_e_del‌

کوچه باغ شعر...
ما را در سایت کوچه باغ شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : en-poems6 بازدید : 248 تاريخ : پنجشنبه 8 فروردين 1398 ساعت: 4:44