قبولم کن!
قبولم کن، به گونه ی عاشقی که بجز عشق، هیچ چیز ندارد
و باورم کن
همچون گیاهی از عشق
روییدنی از عشق
بودنی از عشق،
و پناهم بده ای محبوب!
امروز در خیابان خلوتی می رفتم که بوی پیچیده ی به را
بوئیدم
و به یاد درختان معطر هزار سال پیش افتادم
که در باغ های جنوب باغ تو چون بیشه ای از رنگ زرد بود
و عطر تو، عطر تن خاکی تو به خاطرم آمد
و بعد از هزار و چهارصد سال فریاد زدم:
من هنوز، هنوز، هنوز عاشق تو هستم .
"نادر ابراهیمی"
کوچه باغ شعر...
ما را در سایت کوچه باغ شعر دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : en-poems6 بازدید : 168 تاريخ : دوشنبه 23 اسفند 1395 ساعت: 20:51