در دلم بود که جان بر تو فشانم روزی

ساخت وبلاگ

در دلم بود که جان بر تو فشانم روزی

باز در خاطرم آمد که متاعی‌ست حقیر

 

من از این هر دو کمانخانه ابروی تو چشم

برنگیرم و گرم چشم بدوزند به تیر

 

عجب از عقل کسانی که مرا پند دهند

برو ای خواجه که عاشق نبود پندپذیر.

 

"سعدی"


کوچه باغ شعر...
ما را در سایت کوچه باغ شعر دنبال می کنید

برچسب : در دلم بود که جان بر تو فشانم روزی, نویسنده : en-poems6 بازدید : 179 تاريخ : سه شنبه 23 آذر 1395 ساعت: 10:31