پیشانی تو

ساخت وبلاگ

سه‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1396 ساعت 07:51 ق.ظ

پیشانی تو را

به گاه تنهایی با خود می کشم

همچون درفشی گم گشته

در کوچه های سرد

در اتاق های تاریک

فریاد کشان از تیره بختی

 

نمی خواهم رها کنم

دستان روشن و پیچیده ات را

دستانت را که زاده شده اند

در آینه ی بسته ی دستان من.

 

آنچه مانده کامل است

آنچه مانده هنوز

بیهوده تر است از زندگی

 

زمین را زیر سایه ات بکَن

 

سفره ای آب کنار سینه ها

چونان سنگی

در آن غرق باید شد.

 

"پابلو نرودا"

ترجمه: جواد فرید

 

از کتاب: با نیروی عشق (مجموعه اشعار)

کوچه باغ شعر...
ما را در سایت کوچه باغ شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : en-poems6 بازدید : 174 تاريخ : چهارشنبه 21 تير 1396 ساعت: 7:47