چه خلوت خوشی دارد این گوشه‌ی قشنگ!

ساخت وبلاگ

چه خلوت خوشی دارد این گوشه‌ی قشنگ!
باد از عطر علف، بی‌هوش
هوا از عیش آسمان،‌ آبی
و ذهن روشن هیزم
که گرمِ گرم ... از خیال جنگل افرا و صنوبر است.
...
چه بوی خوشی می‌آید از حواشی این پونه‌زار!
باید آنجا
آن دوردستِ کمی مانده به رود
باران باشد،
یک جاده‌ی خیس نقره‌پوش آنجا
پیچیده‌ی نم و نی
پر از نقش پای پرنده و آهوست
آنجا بادهای از شمال آمده
دارند رمه‌های سراسیمه‌ی مه را
به جانب دره‌های پنج و نیم غروب می‌برند!
...
و من که بدم می‌آید
این لحظه فقط شاعر باشم
دوستان دورِ جنگل صنوبر و افرا ... دیر کرده‌اند،
چوبدست پیرمرد را برمی‌دارم
راه می‌افتم ...

 

"سیدعلی صالحی"

 

از مجموعه: ساده بودم، تو نبودی، باران بود

متن کامل شعر در وبسایت رسمی سیدعلی صالحی


کوچه باغ شعر...
ما را در سایت کوچه باغ شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : en-poems6 بازدید : 189 تاريخ : چهارشنبه 22 دی 1395 ساعت: 10:50