بوی پیراهن تو

ساخت وبلاگ

هنوز بوی پیراهن تو
با طعم خیسِ همان فتیر نازکِ برشته با من است.

...

جز ما کسی خبر نداشت
که در خانه با خواهش باران و بوسه چه می‌کنیم
ما در خفای پرده حتی
از احتمال دیدن حضرت آینه هم سخن می‌گفتیم
حالمان خوش بود
چراغ‌های دوردستِ دره‌ی دربند
علامت روشن زندگانی از آوازهای محرمانه بود
و ما خوب می‌دانستیم
به خاطر آن بهاری که قول قناری و نرگس است
باید به هر حوصله با زمستان زمهریر مدارا کنیم.

"سیدعلی صالحی"

 

از مجموعه: سفر بخیر مسافر غمگین پاییز پنجاه و هشت

متن کامل شعر در وبسایت رسمی سیدعلی صالحی

 

کوچه باغ شعر...
ما را در سایت کوچه باغ شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : en-poems6 بازدید : 182 تاريخ : چهارشنبه 22 دی 1395 ساعت: 10:50